مثل درخت در شب باران

Friday, September 15, 2006

قطعه‌ای برای پايان


همانطور که می‌گويند

پرونده بسته شد

و قايق عشق

بر صخره زندگی روزمره شکست

با زندگی بی‌حساب شدم

بی‌جهت

دردها را

فاجعه‌ها را

دوره نکنيد

و يا آزارها را.

از ولاديمير ماياکوفسکی

(عكس توسط خودم)

Sunday, September 03, 2006



من بی نوا بنده گکی سر به راه
نبودم
و راه بهشت مینوی من
بز رو طوع و خاک ساری
:نبود
مرا دیگر گونه ای خدایی میبایست
شایسته آفرینه ای

که نواله ناگزیر را
گردن
.کج نمیکند
و خدایی
دیگر گونه
."آفریدم
بامداد