....دزديده شدن

تو آخرين روزهاي اسفند
وقتی همه چی داشت نو میشد
وقتی همه چی پر از زندگی میشد
يكی يه شب
يه تيكه از مهتاب رو دزديد
از نردبون اومد پايينو
اون تيكه گنده روتو دلش قايم كرد
از اون موقع تا حالا
فقط يه ب تو آسمون مونده
چون بقيش
!دست ماست
!