مثل درخت در شب باران

Friday, May 26, 2006

فریاد بی آوا



صدای گام های سبزباران است
اینجا می رسند ازراه اینک
تشنه جانی چند دامن از کویرآورده گردآلود
نفسهاشان سراب آغشته سوزان
گامهاخشک وغباراندوه
اینجامی رسندازراه اینک
مردماني دردپرورپیکرآلوده
نشاط از چهره هاشان رخت بربسته
قلبهاپیروترک خورده
نه درقاموس لبهاشان تبسم نقش می بندد
نه تنها قطره اشکی میزند
ازخشکرودچشمهابیرون
......خداوندا
....ندانم می رسدفریادمن تاابر
....تاگردون صدای گامهای سبز
باران است