معصومیتم را سر کدام چهار راه گم کرده ام؟زیر کدام نگاه هرزه؟درسایش مداوم کدام ساق؟کدام پیچ در گردش پیچ در پیچش نگاهم را از من گرفت؟کدام قطار؟کدام سیب نیم خورده؟انگار میان عاشق شدن هایم جا گذاشتمش!که این طور بی خیال می گذرم و می گذراندم سال به سال
مثل درخت در شب باران
درد من حصار برکه نيست درد زيستن با ماهيانی است که فکر دريا به ذهنشان خطور نکرده است