راز حقیقت
زمستان سرد و بی روح
شلاق می زند بر ذهن مان
و
دل ها ، خسته از بیداد زمان
،محبوس در قفس سینه مان
،تابوتی ست مرگ
.در حکم بسترش بر قامت زندگی
سنگین بر دوش می کشیم
و
،سخت گام می نهیم بر راه سنگلاخ حقیقت
.شاید که دریچه ای به روی مان گشوده شود
!اما افسوس
که حقیقت را بر دوش داریم
و
!خود از آن بی خبر «عكس توسط خودم »
11 comment(s):
روز ما هم فرا خواهد رسید
آن روز که گیلاسها را آویزه گوش کنیم
و قدم برداریم در ساحل زیبای خوشبختی
By حميـرا, at 10:35 AM
و حقيقت چنان تلخ و شکننده بود
که تلاش از پي دريافتنش بيهوده بود
By Anonymous, at 12:45 AM
بسيار زيبا بود دوست خوبم به ان اميد كه به ارزوهاي بزرگ و كوچكت برسي...
By Anonymous, at 5:20 PM
پر از درد دیدم دل پارسا/که اندر جهان دیو بود پادشاه. آرش جان امید وارم موفق و پیروز باشی
By Anonymous, at 8:35 AM
قلمروواقعي دردرون ماست وبايدسلطان درون خويشتن باشي
By Anonymous, at 1:09 PM
منتظرم...
By Anonymous, at 1:12 PM
راستي وبلاگت خيلي قشنگه
By Anonymous, at 1:15 PM
راستي لينكت كردم شماچطور
By Anonymous, at 1:35 PM
http://www.birtak.com/music/mp3/sonnati/10/50_10_03.MP3
By Anonymous, at 4:32 PM
بد نیست بما هم سری بزنی
By Anonymous, at 6:19 AM
سلام من یه تعدادی از نوشته هاتونو خوندم قشنگ بودن
احساس عجیبی توشون هست ولی به نظر می رسه کسی که نوشتتشون قلب آرومی داره ...
By Anonymous, at 9:12 AM
Post a comment
<< Home