مثل درخت در شب باران

Tuesday, October 12, 2004

سه شنبه 21 مهرماه

روزی ما دوباره کبوترهايمان را پيدا خواهيم کرد
و مهربانی دست زيبايی را خواهد گرفت.
روزی که کمترين سرودبوسه است
...و هر انسان
برای هر انسان
برادری ست
..روزی که ديگر درهای خانه شان را نمی بندند
قفل افسانه ايست و قلب برای زندگی بس است
.روزی که معنای هر سخن دوست داشتن است
تا تو به خاطر آخرين حرف دنبال سخن نگردی
.روزی که آهنگ هر حرف زندگيست
تا من به خاطر آخرين شعر
رنج جست و جوی قافيه نبرم
.روزی که هر لب ترانه ايست تا کمترين سرود بوسه باشد
روزی که تو بيايی برای هميشه بيايی
و مهربانی با زيبايی يکسان شود

روزی که ما دوباره برای کبوترهايمان دانه بريزيم
.و من آن روز را انتظار ميکشم
حتی روزی که ديگر نباشم
.(احمد شاملو)
....خوب ديگه
اگه دوست داريد ... شما هم يه يادگاری برام بنويسيد ..
خيلی دوستون دارم ....خيلی ...
خداحافظ

0 comment(s):

Post a comment

<< Home