مثل درخت در شب باران

Sunday, September 19, 2004

آقا اگه بد میگم بگین بد میگی
...شاید مزحک به نظر بیاد ولی یکم فکر کنیم
حیف این همه منابع و ثروت نیس؟... حیف این همه انرژی نیست؟... حیف این اکسیژن نیست؟
ببینید افغانستان به چه فلاکتی رسید.... در عراق الآن خیلی خوش میگذره؟.... فلسطینیها چه حالی میکنن
حالا که ظلم و بیداد و کثافت و نجاست به حد اعلا رسیده وهیچ کس هم از خودش و زندگیش راضی نیست وهمه افسرده شدن و بیمار و از حضرت " وقت " هم خبری نیست من یه راه حل به نظرم رسیده؛ اگه بد بود بگین بده
آقا من میگم ما جهان سومی ها و ملل همیشه مظلوم و همیشه ناکام تاریخ بیایم در یک اقدام جوانمردانه و خداپسندانه باهم یهو بمیریم
هم خودمون راحت میشیم هم جهان اولی ها.... ما که هزار ساله میخوایم آدم شیم نتونستیم ؛ تو این دویست سیصد سال دیگه هم نمیتونیم و وضعمون ازین بدتر نشه بهتر نمیشه ... زحمتو کم کنیم برای کسانی که آدمند
ما که نمیتونیم از زندگیمون لذت ببریم...بذاریم بقیه حال کنن... چرا بذاریم اونا ما رو با اون فضاحت و زشتی از بین ببرن؟... چرا شرافتمندانه و باکلاس خودمون باهم نمیریم؟... ما در برابر اونا چی داریم که بخواییم در مقابلشون مقاومت کنیم؟ به چیمون بنازیم؟.... ما چه ارزشی داریم؟.... آخه ذلت تا چه حد؟.... خدا پدر سیب زمینی رو بیامرزه!....چرا بیخودی جنگ و بکش بکش و خونریزی راه بندازیم؟ چرا باعث بشیم منابع و هزینه ها و انرژیهای بسیار دیگری هدر بره؟ آخرش که باید بریم زیر سایه این ننگ.... این دو روز دنیا رو ول کنیم بریم... بذاریم فرزندانمون دیگه این ننگ رو نبینن ... بذاریم اونا( جهان اولی ها ) یه کاری واسه واژه " انسان " بکنن که آخرش یه چیزی جلوی خدا داشته باشیم و کمک کنیم که جلوی بقیه خداها روسفید باشه با این شاهکارش
انقده فیلمهای هالیوودی قشنگ قشنگ از روی این کار ما بسازن .... انقده تو تاریخ واسه خودمون کلاس داشته باشیم.... انقده برامون یادبود بگیرن.... انقده اسطوره بشیم.... انقده بچه معروف بشیم...شاید با این کارمون تو برنامه بعدی خدا جهان اولی بشیم
پس بیاین همه باهم بمیریم

0 comment(s):

Post a comment

<< Home