مثل درخت در شب باران

Thursday, November 25, 2004

برف نو،سلام...سلام

http://www.ambigo.com/flash/barf.swf


من درد می کشم
دردی که در تنم نمی گنجد
...روزنی می جويد برون آيد ز کالبدم


من درد می کشم

شايد اينگونه است تقديرم

آری اينگونه است

،،،در تصنيف شبهای دراز تنهايی

تنهایيم را با دردهايم قسمت می کنم

...خوب می فهمند خوب

Monday, November 22, 2004

http://www.sharemation.com/arasharash/j0227692.jpg?unq=-vw0t4d

Wednesday, November 17, 2004

راز حقیقت


زمستان سرد و بی روح
شلاق می زند بر ذهن مان
و
دل ها ، خسته از بیداد زمان
.محبوس در قفس سینه مان
،تابوتی ست مرگ
.در حکم بسترش بر قامت زندگی
سنگین بر دوش می کشیم
...و
،،،سخت گام می نهیم بر راه سنگلاخ حقیقت
شاید که دریچه ای به روی مان گشوده شود
!!!اما افسوس
که حقیقت را بر دوش داریم
و
...خود از آن بی خبر

ببینم....ما افت کردیم ،،،یا مردم دیگه اینجا نظر نمی گزارن؟

Sunday, November 14, 2004

...تنها می مانم

اي كساني‌كه مأمور دفن من هستيد

هرگاه كه من مردم
مرا در تابوت سياهي بگذاريد
تا همگان بدانند كه جز سياهي در دنيا، چيزي نديده‌ام
چشمانم، چشمانم‌را باز بگذاريد
تا بداند كه هنوز چشم انتظارم
دهانم، دهانم‌را باز بگذاريد
تا باور كند كه هنوز، ناگفتني‌ها دارم
دستانم، دستانم‌را باز بگذاريد
تا ببينند كه چيزي باخود نخواهم برد
در تابوت را باز بگذاريد
تا شايد كه بيايد
آن‌گاه، صليبي از يخ بر سر مزارم بگذاريد
تا با اولين طلوع خورشيد، آب گشته، بر خاکم بگريد
شما نگرييد
ديگران نگريند
هيچ‌كس نماند
همه برويد
تنها بودم
مي‌خواهم تنها بمانم

. . .




Saturday, November 06, 2004


کسی نیست
کسی برای بودن نیست
کسی برای دوست داشتن
...کسی برای ماندن

...باید رفت

باید از این وادی ویران رفت

من از بودن خویش شرمسارم

بار می بندم